ساختن امید به زندگی و اساسا کلیدواژه امید» و شور زندگی» در گفتمان ی و اجتماعی مدرن در جهان، چیزی جز نگاه لیبرال به زندگی نیست. مغازه خودکشی» که مدعی کمدیفانتزی سیاه برای نقد اجتماعی دو دهه اخیر جهان -که البته جهان اروپایی- است، چیزی جز به سخره گرفتن انسان» و مشکلاتش نیست. اینکه دریک بزنگاه شخصی با دیدن لبخند یک کودک در یک فروشگاه لوازم خودکشی از مرگ خودخواستهاش پشیمان شود، تنها و تنها نسخه اربابان میانهرو با عینک لیبرالی هست که برنامهریزی کردهاند نیروی کارشان برای سالهای متمادی حفظ شود. اینکه آدمها در سن جوانی خودکشی میکنند، بزرگترین لطمه را به اقتصاد و بازار آزاد این دار و دسته هواخواه فریدمن میزنند. اینکه در انتهای کتاب تصمیم میگیرند مغازه خودکشی را فقط برای سالمندان» جایز بدانند، همان ت حذف فیزیکی» مردم به خاطر عدم پرداخت حقوق بیمهای سالمندان است. نیروی کار جوان به از بازنشسته جیره و مواجب خوار! این همان اقتصاد لیبرال و نگاه ابزاری به انسان است.
این کتاب در کمال وقاحت تمام تلاش خودش را کرده تا ارزش اُتانازی» را تا خوراندن چند سم عنکبوت و نفس انسان مرده و داستان جن و پریان تقلبل دهد. اتانازی یک انتخاب فلسفی برای انسان در مواجه شخصی و فطری خودش با عقوبت مادی است. انسان مدرن دچار پوچی است. انسان پسامدرن، از این پوچی برای پول درآوردن استفاده میکند.
حرف آخر اینکه؛ این کمدیفانتزی سیاه دقیقاً همان چیزی هست که مردم اروپایی -ایضاً هموطن مغرق در باد اروپا- میخواهند. تورقش کنند، پز روشنفکری بگیرند، از خواندن دردنامه مع انسانها آه و واه و چهچه کنند و با پای خود وارد گردابی شوند که آزادیخواهانِ فوکل کراواتی» برایشان پیشبینی کردهاند.
مغازه خودکشی برای من کار نکرد. اگر ده-پانزده سال پیش بود، من هم مرعوبش میشدم، ولی نشد. اگر نگویم بدترین کتابی که این روزها خواندهام، قطعاً یکی از بدترینهایی هست که متاسفانه یک روزه خواندمش.
درباره این سایت